مَریوان (کردی: مهریوان) مرکز شهرستان مریوان یکی از شهرستانهای مهم استان کردستان ایران به شمار میرود که در ۱۲۵ کیلومتری غرب شهرستان سنندج، مرکز استان کردستان قرار دارد.
شهر امروزی مریوان در حدود یک سده پیشینهٔ تاریخی دارد. این شهر مرزی در همسایگی دولت عثمانی قرار داشت و به دستور ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۸۱ خورشیدی در ۲ هزار قدمی دریاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامی بسیار مستحکمی ساخته شد. یک سال بعد به امر فرهاد میرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد که جریان بنای آن را در کتیبهای که به دیوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب کرده، شرح داده است. در داخل شهر به دستور حاج معتمدالدوله یک باب قنات، حمام و آب انبار احداث شد. بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله، حاج محمدعلی خان ظفرالملک قلعه را وسعت داد و در داخل آبادی شاهآباد چندین باب منزل، یک کاروانسرا و قناتی دیگر احداث کرد. بعدها کلیهٔ این تأسیسات در اثر شورش و هرج و مرج عشایر کرد منطقه، ویران شد. در اوایل حکومت پهلوی، حاکم وقت در روستای موسک دژی بنا نهاد که به دژ شاهپور مبدل گشت و امروزه از آن به عنوان پادگان استفاده میشود و فاصلهٔ چندانی هم با شهر ندارد. در سال ۱۳۳۶ با تأسیس شهرداری، دژ شاهپور رسماً به مریوان تغییر نام داد.۵
مریوان با کوه و دشتهای سرسبزی که پیرامونش را گرفتهاند، مانند انگشتری است که دریاچهٔ زریبار - به عنوان بزرگترین چشمه آب شیرین دنیا - نقش نگین فیروزهاش را بازی میکند. گنبد آبی پیر شالیار در اورامان هم چنین است و از دور چشمها را میرباید. سفری به مریوان و اورامانات انسان را غرق رنگ میکند. مریوان به دلیل شرایط طبیعی و آبوهوایی، فرهنگ مردم و موقعیت جغرافیایی، از مناطق مورد علاقهٔ گردشگران است. رودخانههای فرعی و اصلی متعددی در این منطقه وجود دارد که در جذابیت و شکلگیری طبیعت منطقه نقش مهمی دارند. رودخانههای فرعی شهرستان مریوان نهایتاً با ملحق شدن به هم دیگر رودخانهٔ سیروان را تشکیل میدهند.۶
منطقهٔ مریوان دارای ویژگیهای اقلیمی «معتدلهٔ میانی» است؛ اما با در نظر گرفتن کوهها و ارتفاعات و درههای ژرف و عمیقی که در تمامی نقاط منطقه گسترش یافتهاند و همچنین وجود جنگلها و پوشش گیاهی مناسب در شمال و جنوب، وجود منابع رطوبتی «رودخانهها و دریاچهٔ زریبار» موجب شده است که در این منطقه شاهد تنوعی از اقلیمهای مختلف باشیم. به نحوی که از «سنندج به سمت مریوان از سروآباد به بعد» منطقه دارای آبوهوایی مرطوب و مدیترانهای است و نواحی شمالی و جنوبی مریوان دارای آبوهوای کوهستانی است. مریوان با بارندگی سالانه مابین ۹۰۰ – ۵۰۰ میلیمتر، یکی از پربارانترین مناطق ایران به شمار میرود.
مریوان به دلیل قرار گرفتن در کنار دریاچهٔ زریبار، اورامان و طبیعت زیبای منطقه و همچنین ترانزیت و واردات کالا در مرز ایران و عراق (که فاصلهٔ آن از شهر حدود ۲۱ کیلومتر است)، باعث رونق اقتصادی و گسترش مریوان شدهاست. این شهر و بعضی از آبادیهای اطرافش در جنگ ایران و عراق توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمیایی شد.
در سال ۱۳۸۱ بخش سروآباد مریوان بر اساس مصوبهٔ هیأت دولت به شهرستان ارتقاء و از مریوان منتزع شد و همچنین در خرداد ماه سال ۱۳۸۸ شهرک کانی دینار و هجرت پس از تجمیع با روستای هجرت و بر اساس مصوبه هیأت وزیران دولت به شهر تبدیل شد
پیشینه
قلمرو حکومت اردلان حوالی سال ۱۲۱۴ خورشیدی
در بررسی متون تاریخی میتوان دریافت که شهرستان مریوان یکی از مناطق مهم کردها به شمار میرفته است که همیشه گریبانگیر فراز و نشیب و ویرانی و آوارگی مردم بوده است، این دلایل یا به خاطر درگیریهای متعدد مربوط به بابان و خاننشینان محلی و مردم بوده است و یا به خاطر مسائل سیاسی و اجتماعی، تاخت و تازها و لشکرکشیهای متعدد امپراتوریها و نیروهای منافق کومله دموکرات و والیهای حاکم بر منطقه در دشت مریوان بوده است.
محوطههای باستانی و تاریخی حومهٔ شهرستان مریوان مانند تپههای ساوجی، کولان، مِرّگ، بیساران و دو تپه شرقی و غربی حاکی از استقرار انسانها از دوران نوسنگی و ادامهٔ آن در عصر پس از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد است و نشانهٔ دیرینگی زیست انسان در این منطقه هستند و به عنوان سنگ بنای شهرنشینی در این منطقه به شمار میروند.
شهرستان مریوان از آن جا که بر سر راه تیسفون به تخت سلیمان (آتشکدهٔ آذرگشنسب) قرار داشته، در عهد اشکانیان و ساسانیان مورد توجه بوده است. در رسالهٔ پهلوی شهرهای ایران تصریح شده است که بهرام گور در کنار دریاچهٔ بهرام آوند یا زریبار شهری ساخت و در منابع آشوری آمده است که سارگون اول پادشاه آشور پس از تسلط بر این منطقه، در حدود ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد به جای شهر قدیمی هار هار۸ در جنوب دریاچهٔ زریبار، شهری به نام دورآشور یا کارشاروکین۹ را میسازد. در منابع اسلامی از مریوان به عنوان دژان - دزان نام بردهاند. در گذشته هنگام صدور قبالجات و ذکر محل تولد در موقع صدور شناسنامه از کلمههای دژ شاهپور، مهروان و قلعهٔ شاهآباد یاد میکند و آن را یکی از پایتختهای کردستان مینامد.
دشت مریوان و کوههای سر به فلک کشیده اش چه در دوران آشوریها و ساتراپ نشینی مادها، چه در دوران حکومت بابان و اردلانها، چه در زمان حاکم گری عشایر قبیلهای و چه در عصر مشرق زمین همیشه جایگاه پروراندن قهرمانان و جنگاوران شجاع و دلیر محلی بوده است. لشکر کشی مقدونیها و حملهٔ اعراب، جنگهای بین ایران و عثمانی، درگیر شدن حکومت بابان و اردلانها، هجوم و شورش حمله قبایل عشیرهای و در این اواخر هم جنگ تحمیلی ایران و عراق در رشته کوههای این منطقه، بسیاری از اوقات این منطقه را تحت تأثیر عوامل مؤثر در زمان خود کرده است.۱۰
خانهای مریوان
وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهندهٔ این موضوع است که شهرستان مریوان یکی از مناطق مهم ادوار کردنشینی بوده است، یکی از این قلعهها که بعدها به قلعهٔ مریوان معروف گشت، قلعهٔ هلوخان است که بر اساس اطلاعات تاریخی در قرن ۸ (هـ. ش) در زمان حکمرانی اردلانها در دوران صفوی بر روی کوهی با نام کوه امام به ارتفاع ۱۶۰۰ متر که مشرف و مسلط به دشت و شهر فعلی مریوان در جنوب شرقی شهر میباشد بنیاد نهاده شد و به مدت ۳ قرن مقر اصلی حکومتهای محلی بابان و اردلانها بوده است و بازگو کنندهٔ بخشی از تاریخ و معماری دوران صفویه است. قلعهٔ مریوان یکی از آثار دیرین این سرزمین کهن میباشد که بسیاری از آثار تاریخی – فرهنگی و هنری مردم این مرز و بوم در آن ثبت شده است و در بسیاری از کتابهای تاریخی محلی به آن اشاره شده است.
بعدها در کنار قلعهٔ مریوانبر روی کوه امام که مرکز حکومتی خاندانهای حکومتی کردستان بوده است، به دستورامیر حمزه بابان مسجدی با آجرهای قرمز رنگ ساختند که در زبان کردی به مزگهوته سوره (مسجد سرخ) مشهور است. نام کوه امام از نام شیخ احمد ابن الا نبار النعیمی گرفته شده است که در قرن ۸ (هـ. ش) از طرف امیر حمزه بابان به پیشوا و امام جمعه و جماعت مسجد سرخ منسوب شده است.
سیدعبدالصمد تواری در کتاب نورالنوار خود دربارهٔ قلعهٔ امام میگوید:
"امیر حمزه بابان در آن زمان شورشی را به پا کرد و توانست شهرهای دیار بکر عراق و حلب سوریه را تصرف کند و به همین خاطر سران ترک و عرب با هم یکی شده و با سپاهی بزرگ و قدرتمند روانه به سوی میدان جنگ با امیر حمزه شدند که نتیجهای را از این جنگ نگرفتند و مغلوب امیر حمزه شدند، تا این که پس از مدتی با مکر و نیرنگ توانستند حمدون بیگ سرلشکر امیر حمزه را با مقداری پول فریب دهند که این امر موجب شد خود و سپاهش را از دست بدهد، امیر حمزه که تنها میماند ناچار میشود که همراه با اندکی از فرماندهان خود از معرکه فرار کند و در منطقهٔ مریوان بر روی کوه سه قلعه که اکنون به آن کوه امام میگویند مستقر شود. امیر حمزه پس از مستقر شدن در این کوه، سپاه و لشکری بزرگ و نیرومند را دوباره بازسازی میکند، همین طور بر روی این کوه و قلههایش چندین قلعه را بنا میکند و شورا و دژی محکم و مستحکم را تشکیل میدهد. در میان قلعهها مسجدی را بنا میکند و شیخ احمد ابن الا نبار النعیمی را به عنوان پیشوا و امام جمعه و جماعت آن منسوب میکند و هم چنین دانشمند بزرگ و پایه بلند سید ابراهیم ملقب به کا بله را به استاد و مدرس آئینهای بومی محلی مسجد منسوب میکند که کا بله در سال ۷۸۰ (هـ. ش) چشم از جهان فرو میبندد. امیر حمزه پس از ۲ سال با لشکری جدید و نیرومند دوباره لشکر کشیهای خود را از سر میگیرد و تا منطقهٔ باغ و بگ را زیر سلطه خویش در میآورد، اما در آن جا توسط افراد خائن که در اطراف او هستند جامی را که به سم آلوده کرده بودند از بین میبرند."
ماموستا ملا عبدالکریم مدرس در صفحهٔ ۴۹۶ کتاب بنه مالهٔ زانیاران خود دربارهٔامیر حمزه بابان و اقوامش میگوید:
"حکومت این بابان قبل از حکومت و فرمان روایی بابان قلعهٔ چهارم در قرن ۶ (هـ. ش) به بعد نامشان در تاریخ ثبت شده است. در حکومت این بابان میتوان اشاره به فرمان روایی بابانی چون امیر عبدالکریم بابان، امیر احمد خان، امیر عبدالله و امیر حمزه بابان بر این منطقه کرد. قلعهٔ مریوان برای باری دیگر در دوران سرخاب بیگ اردلان پسر مأمون بیگ یکم بازسازی و مرمت شد و دوباره به مرکز حکومت و خلافت تبدیل شد. "
آیت الله مردوخ در کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سرخاب بیگ اردلان میگوید:
"سرخاب بیگ اردلان در سال ۹۰۲ (هـ. ش) « «معاصر با شاه اسماعیل یکم»» مناطق تحت نفوذ مأمون بیگ دوم که برادر زادهٔ خویش بوده است را تصرف کرد و در منطقهٔ مریوان بر سر کوهی بلند قلعهای مستحکم و قوی ای را برای مواقع ضروری و لزوم بنا میکند که هم اکنون آثاری از این قلعه تا کنون در این کوه پا برجاست. "
هم چنین ماموستا امین زک بیگ در کتاب تاریخ کرد و کردستان خود اشاره به حوادثی میکند که مرتبت با سرخاب بیگ و قلعه اش میباشد:
"اوکاس میرزا بردار شاه تهماسب صفوی که برای مدتی از ترس حکومت شاه ایران در حال فرار بود، در سال ۹۰۵ (هـ. ش) از ترس گرفتار شدن توسط سپاه ایران به قلعهٔ مریوان روی آورد که سرخاب بیگ والی و حاکم وقت مریوان به او پناه داد. مدتی بعد لشکر قزل باش قلعهٔ مریوان را دور تا دور محاصره میکند و سرخاب بیگ بعد از مدتی طولانی گفتگو با فرماندهان قزل باش از آنها اطمینان حاصل کرد که جانش در امان باشد، سپس سرخاب بیگ؛ اوکاس میرزا را به دست لشکر قزل باش میسپارد و مردم و منطقه اش را از جنگ با قزل باشها نجات میدهد. "
مریوان در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی
میرزا شکرالله سنندجی کاتب و مورخ خاندان اردلانها در کتاب حدیقهٔ ناصری خود مینویسد:
"سرخاب بیگ، دارای ۱۱ فرزند پسر بوده است که در طول والی گری خود در دروان حکومت، پسر سوم خود یعنی علی بیگ اردلان که به سلطان علی اردلان مشهور شده بود را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد و به دلیل زیرکی و باهوشی سلطان علی که واقعاً مردی شجاع و دلیر هم بود، پدرش سرخاب بیگ او را به عنوان بزرگ قبیله و باب آیندهٔاردلانها معرفی نمود. "
مورخ دیگر کرد با نام ملا اسماعیل پسر ملا حسین که کتابی با نام تاریخ اردلانها دارد در مورد سلطان علی مینویسد:
"سلطان علی پس از فوت پدرش به مدت ۳ سال با جنگ و دلاوری و پیروزیها حکومت اردلان را محفوظ نگه میدارد، اما روزگار امانش نداد و در دوران جوانی دار فانی را وداع گفت. "
ماموستا امین زک بیگ کتاب تاریخ کرد و کردستان خود دربارهٔ سلطان علی مینویسد:
"سلطان علی دو پسر شیر خوار با نامهای تیمور خان و هلو خان از خود بر جای گذاشت. "
میرزا شکرالله سنندجی در ادامه بحثهای خود مینویسد:
"بعد از مرگ سلطان علی، آخرین پسر سرخاب بیگ اردلان با نام بساط بیگ که بردار یازدهم سلطان علی نیز به شمار میرود، حکومت و فرمان روایی اردلانها را به دست میگیرد که این فرمان روایی به مدت ۱۰ سال میانجامد. تیمور خان و هلو خان زمانی که بزرگ میشوند به عضویت سپاه عمویشان بساط بیگ در میآیند و او را در شورشها و نبردهایش همراهی میکنند تا این که پس از چند سال حکومت را از دست بساط بیگ میگیرند و تیمور خان حاکم اردلانها میشود. تیمور خان با سپاهی قدرتمند و بزرگ شورشهایی را به سمت کرمانشاه، سنقر، دینور و زرین کمر شروع میکند که بنابه روایاتی منطقهٔ گروس را نیز تصرف کرده است، اما تیمور خان در حالی که شورشی برای گرفتن آخرین برج قلعهٔ زرین کمر را انجام میداده است، گلولهای سنگی به او اثابت میکند و کشته میشود. هلو خان هم پس از فتح قلعه؛ جسد برادرش را به قلعهٔ مریوان میآورد و او را در میان قبرستان این قلعه به خاک میسپارد و پس از مدتی فرمان روایی حکومت را عهده دار میشود. "
مریوان در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی
ملا اسماعیل پسر ملا حسین در کتاب تاریخ اردلانها ی خود در مورد هلو خان مینویسد:
"هلو خان « «معاصر با شاه عباس یکم»» مردی کاردان، باهوش، شجاع و دلیر بوده است که حکومت و میهن خویش را چه بسا بسیار آباد کرده است و در تمام کتابهای تاریخی محلی از رشادتهای این خان اردلانی سخنهای بسیاری گفته شده است. هلو خان به غیر از مرمت و بازسازی قلعهٔ مریوان؛ سه قلعهٔ دیگر را با نامهای قلعهٔ حسن آباد، قلعهٔ پالنگان و قلعهٔ ظَلَم را نیز مرمت و بازسازی کرده است. هلو خان گنجینهای بسیار از طلا و جواهرات داشت و در عین حال نیز بسیار بخشنده، مهربان و رئوف بود و آرامش و صلح و صفا را بر منطقهٔ تحت سلطه خویش تحمیل کرده بود. شجاع و دلیر بود؛ هرگز به غیر از خداوند بلند مرتبه از کسی نمیترسید، نه از حکومت شاه ایران هراسی داشت و نه به دولتهای ترک و عرب حمله و یورش میکرد و در عین حال دولتهای ترک و عرب از او هراس داشتند. حسین خان سلیوزری یا حسین خان دوم والی لرستان که از سال ۹۸۹ هجری خورشیدی به دستور شاه عباس اول به حوزهٔ متصرفات هلوخان اردلان لشکر کشید و در چند نوبت شکست خورد، موجب شد تا این که شاه عباس خود به جهت شکست هلوخان به اسفند آباد یا علیشکر راهی شود، و در روستای سیهم قروه اتراق کند. شاه عباس در مصاف با هلوخان اردلان از مشاورهٔ علی بیگ یا آلی بالی بیگ زنگنه که از کردهای نزدیک شاه بود؛ بهره مند شد، علی بیگ شاه عباس را به عدم درگیری و از در دوستی وارد شدن با والی اردلان تشویق نمود. بدین ترتیب شاه عباس صفوی به اندازهای به هلو خان نزدیک شد که پیشنهاد داد پسرش خان احمد خان را به اصفهان، پایتخت آن دوران ایران بفرستد که با موافقت هلو خان انجامید. بعد از مدتی که خان احمد خان در اصفهان اقامت داشت، شاه عباس صفوی خواهر خود با نام کلاه زر خاتون را به همسری او در آورد و خان احمد خان همه کارهٔ شاه شد. پس از مدتی شاه عباس؛ خان احمد خان را تحت فشار گذاشت که به کردستان حمله کند و والی گری کردستان که تحت نظر پدرش؛ هلو خان بود را از چنگ او در آورد و پدرش را دستگیر و خودش والی کردستان شود که پس از مدتی خان احمد خان هم این پیشنهاد را پذیرفت. بالآخره خان احمد خان در سال ۹۷۹ (هـ. ش) با لشکری بزرگ که از حکومت به او داده شده بود به سوی حکومت اردلانها پیش رفت، ابتدا توانست مناطق بسیاری که تحت نفوذ پدرش بودند را تصرف کند و سپس به قلعهٔ حسن آباد که هلو خان چند سالی بود در آن جا اقامت داشتند و مرکز حکومتش بود حمله کند، اما خان احمد خان هر چه تلاش کرد نتوانست قلعه را تصرف کند تا این که همسر هلو خان یعنی مادر خان احمد خان همراه با ملا یعقوب دوست و یار و یاور نزدیک هلو خان به او خیانت کردند و مخفیانه دروازههای قلعه را گشودند و سپس خان احمد خان همراه با لشکرش به داخل قلعه یورش برد و توانستند هلو خان را دستگیر کنند، سپس خان احمد خان پدرش را دست بسته روانی اصفهان کرد که پس از چندنی زندان شدن در اصفهان کشته شد. بعد از حوادثهای انجام شده؛ خان احمد خان حکومت اردلانها و منطقهٔ شهر زور (به کردی: شارهزوور) را به دست گرفت. سرانجام آن که شاه عباس صفوی بدون جنگ موفق به انقیاد والی شد و بر همین اساس شاه صفوی به پاداش خدمت علی بیگ زنگنه بیش از ۱۵ روستا از شمار املاک خاصه شاهی کرمانشاهان را به جهت اسکان، عمران و کشت و زرع مردم کرد مهاجر زنگنه (از موصل و سلیمانیه و ... به داخل فلات ایران حسب سالهای ۹۸۲ تا ۹۹۰ هجری خورشیدی) به تیول آنها درآورد. بخش اعظم آن روستاها درعداد املاک موقوفهٔ دولتی چهار دانگ شهر کرمانشاه به حساب میآیند. "
مریوان در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی
آرامش و صلح و صفا در این منطقه که توسط بابان محلی کرد منطقه را فرا گرفته بود سبب شد که مردمی بسیار در اطراف این قلعه مستقر شوند و برای همیشه اطراف این کوه و قلعههایش جایگاهی برای زیستن و زندگی کردن مردم شد. این قلعه تا سال ۱۰۲۳ (هـ. ش) آباد بوده است که از آن زمان به بعد توسط سلیمان خان پسر میر علم الدین والی اردلان « «بنیانگذار شهر سنندج در ۱۰۱۵ هجری خورشیدی»»؛ که از نزدیکان شاه صفوی بود همراه با دیگر قلعه روستاهای حسنآباد، پالنگان و ظَلَم به کلی ویران و تخریب شدند و مردم این قلعهها را نیز مجبور به کوچ کردند.
میرزا شکرالله سنندجی در کتاب حدیقه ناصری خود مینویسد:
"در سال ۱۲۸۱ (هـ. ش) در زمان حکومت قاجاریه به امر ناصرالدین شاه در ۲ هزار قدمی دریاچهٔ زریبار از نو قلعهٔ نظامی بسیار مستحکمی ساخته شد. یک سال بعد به امر فرهاد میرزا معتمدالدوله عموی ناصرالدین شاه بر وسعت آن افزوده شد.
این قلعهٔ نظامی به نام قلعهٔ شاه آباد موسوم گردید. در کنار قلعهٔ نظامی و به دستور فرهاد میرزا قصبهای احداث گردید و چند خانوار از طوایف و سادات به آن جا کوچ کردند که برای آسایش و بهداشت مردم و نظامیان مستقر در قلعه؛ دستور داد یک باب حمام و یک باب مسجد در کنار هم دیگر بنا نمایند. برای تأمین آب آشامیدنی مردم، حمام و مسجد و قلعهٔ نظامی از درهای که در شمال شهر فعلی مریوان و قریهٔ دارسیران «یکی از روستاهای قدیمی مریوان که از دوران زندیه آباد بوده و هم اکنون یکی از محلات شهر مریوان میباش د» و در دامنهٔ کوه فیلقوس قرار دارد چند رشته قنات ایجاد کردند. درهٔ نامبرده از همان تاریخ تا کنون به درهٔ فرهاد مشهور است. "
تا قبل از احداث قلعهٔ شاه آباد، به استثنای قریهٔ دارسیران تقربیاً محل فعلی شهر مریوان خالی از سکنه و پوشیده از درختان جنگلی بودهاست. با روی کار آمدن سلسلهٔ پهلوی نام قلعهٔ شاه آباد به دژ شاهپور مبدل گشت. این منطقه همواره از اهمیت استراتژیک ویژه برخوردار بوده است. هم جواری با کشور عراق، ترددها، تحرکات نیروهای نظامی دو کشور، حاصلخیزی، وفور آب و محصولات کشاورزی و نیز وجود دریاچهٔ آب شیرین باعث توجه حکمرانان و سلاطین شده است. در سال ۱۳۳۴ خورشیدی برای اولین بار در شهر مریوان با اعتبارات دولتی دبستان و دبیرستان احداث گردید. ۲ سال بعد در سال ۱۳۳۶ خورشیدی با تأسیس شهرداری، نام دژ شاهپور به مریوان مبدل گشت و در سال ۱۳۳۸ خورشیدی نیز ۲ حلقه چاه آب حفر و سال بعد موتورهای پمپاژ آب نصب گردید و در سال ۱۳۴۰ خورشیدی اولین موتور برق در مریوان به کار افتاد. مریوان در دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی دهی کوچک با ۴ خیابان خاکی و تعدادی مغازه بود. تنها جادهٔ مواصلاتی جاده قدیمی و خاکی گاران بود که تقریباً با توسعه این جاده و امکان تردد خودروهای مسافرکشی و باری و خروج و ورود کالا بود که مریوان مورد توجه قرار گرفت.
فرمان کوچ مردم مریوان توسط فواد مصطفی سلطانی
پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ خورشیدی و تا تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی مریوان تحت حاکمیت نیروهای خود مختاری خواه حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله بود.
با انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ خورشیدی، مریوان و روستاهای اطراف آن علاوه بر متأثر شدن از پیامدهای این انقلاب، با توجه به برخی مشخصههای سیاسی و اجتماعی منطقه که ریشههای آن به پیش از انقلاب باز میگشت وارد یکی از پرتلاطم ترین مقاطع تاریخی خود شدند. در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۵۸ خورشیدی به دعوت اتحادیهٔ دهقانان مریوان و گروههای سیاسی مختلف عمدتاً چپ ها؛ تظاهراتی در رابطه با سانسور و تبلیغات زهرآگین علیه مردم کردستان در مقابل رادیو تلویزیون مریوان به راه افتاد. معترضان مرکب از مردم مسلح و اتحادیهٔ دهقانان مریوان در اطراف مدرسهٔ قرآن مفتی زاده، علیه پاسداران محلی و همکاری نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی که به قیادهٔ موقت معروف بوده و در ساختمان ساواک مریوان مستقر بودند شروع به شعار دادن میکنند.
کوچ تاریخی مردم مریوان در ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۵۸ خورشیدی
فواد مصطفی سلطانی رهبر و سازمان دهندهٔاتحادیه شخصی منافق و ضد مردم کرد نشین ایران!
در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی سید روحالله خمینی بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی ایران فرمان نابودی منافقین را صادر کرد. بدین ترتیب با ورودارتش و سپاه پاسداران به شهرهای کردستان که با صدور فرمان امام خمینی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی روی داد نیروهای منافقین که علیه یک پارچگی کشور دست به شورش نهادندنابود گشتند!. مردم مبارز مریوان هم در این راستا رشادت و شهادتهای بسیاری را دادهاند.
مردم برای اینکه درجنگ میان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و منافقان اسیب نبینند به کوچ موقتی از شهرستان مریوان به روستاهای اطراف رفتند تا اسیب نبینند!. فردای آن روز شهر تقریباً خالی از سکنه میشود. سرهنگ سپهری؛ فرماندهٔ لشکر سنندج در اظهاراتی از ترک شهر توسط ۷۵ درصد از مردم مریوان خبر میدهد. آماری که در نشریات و منابع نزدیک به سازماندهندگان این حرکت بیش از آن ذکر شده است. برای جلوگیری از چپاول و غارت اموال مردم در داخل شهر توسط نیروهای کومله و دموکرات، واحدهای مسلحی در بلندیهای مشرف بر شهر مریوان مستقر میشوند. خروج مردم از شهر در غروب روز شنبه ۳۰ تیر ماه آغاز شد و تا سپیدهدم روز بعد به طول انجامید.
پس از بازپسگیری شهر توسط حکومت مرکزی، بسیاری از اعضا و طرفداران این دو حزب توسط دادگاه انقلاب اسلامی اعدام و یا زندانی شدند. در دوران جنگ ایران و عراق، مریوان همواره بمباران هوایی و موشکی میشد و تعدادی از روستاهای اطراف نیز بمباران شیمیایی شدند. اما هیچگاه نیروهای عراقی وارد این شهر نشدند.
نمای مریوان در شب
نمای مریوان در روز
وجه تسمیه
در باره وجه تسمیه مریوان گمانهای زیر گفته شده است:
پرونده:Marivan Nature 01.jpg
نمایی زیبا از بهار مریوان
در زمان آشوریان این منطقه را دور آشور یا کارشاروکین گفتهاند، چرا که سارگن پادشاه آشور پس از تسلط بر این منطقه، در حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد به جای شهر قدیمی هار هار این شهر را میسازد را میسازد که به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
در منابع اسلامی از این منطقه به عنوان دژان یا دزان نام بردهاند، چرا که دارای دژ و قلعههای مستحمی بوده است و به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
در گذشته هنگام صدور قبالجات و ذکر محل تولد در موقع صدور شناسنامه از دو کلمهٔ قلعه شاه آباد و دژ شاهپور استفاده شده است.
در متون قدیمی مریوان را مهروان متشکل از دو واژه مهر و وان به معنی جایگاه مهر نوشتهاند و به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
طبق شواهدات این منطقه را مرویان خواندهاند، چرا که این منطقه دارای محصولات جنگلی مانند مازوج، کتیرا و گز درختی بوده و عدای برای تجارت این قبیل محصولات به این منطقه آمده که گویا اهل مرو بودهاند و در همین محل ساکن شدهاند که به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
هم چنین طبق گفتهها این منطقه را مراویان به معنی جای مرغابی گفتهاند، چرا که نیز گفتهاند چون دریاچه زریبار باتلاقی بوده و در نتیجه انواع مرغان آبی مهاجر در فصول مختلف به منطقه کوچ کردهاند و در زبان کردی به مرغابی مراوی گفته میشود که به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
آمده است که این منطقه را مروانیان نام نهادهاند، چرا که عدهای از مراوانیان پس از شکست و انقراض حکومت اموی در بغداد گریخته و در این محل سکنی گزیدند و به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
بعضی دیگر این منطقه را به مروان به حکم عرب منسوب میدانند که به مرور زمان به مریوان تغییر نام پیدا کرده است.
ماموستا قانع شاعر نامدار کرد دربارهٔ مریوان میگوید:۱۱
ئه م خاکی مه ریوانه وه کو خلدی به رینه ئه م خاکی مه ریوانه وه کو عه رشی مو علا
ئه م خاکی مه ریوانه براکانی سه فایه ئه م خاکی مه ریوانه وه کو زر وه یی ئه علا
ئاو سارد و هه وا سووک و فه ره ح به خش و عه تردار بو خوش تره درکی له دووسه دنه رگسی شه هلا
پیاوانی هه موو ژیرو و ژنانی هه موو ئاقل پیرانی هه موو ره ند و منالی هه موو دانا
جغرافیا
موقعیت جغرافیایی
نقشه سیاسی استان کردستان
مریوان در ۱۲۵ کیلومتری غرب سنندج قرار دارد. شهر مریوان دارای طول جغرافیایی شرقی حداکثر بین ۴۵ دقیقه و ۴۶ درجه و حداقل بین ۵۸ دقیقه و ۴۵ درجه و عرض شمالی حداکثر ۴۸ دقیقه و ۳۵ درجه و حداقل بین ۱۹ دقیقه و ۳۵ درجه نصفالنهار گرینویچ قرار دارد که در ارتفاع ۱۳۲۰ متری ازسطح دریای آزاد قرار دارد. مریوان از شمال به سقز، از شمال شرقی به دیواندره، از شرق به سنندج، از جنوب شرقی به سروآباد و از شمال غربی به دره شلیر و از غرب کشور هم به شهر پنجوین شهرستان سلیمانیه کشور عراق با ۱۰۰ کیلومتر مرز مشترک منتهی میشود.
تقسیمات سیاسی
شهرستان مریوان بر آساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۹۰:
به ۳ شهر، ۳ بخش، ۶ دهستان و ۱۷۶ آبادی، با ۱۵۱ آبادی دارای سکنه و ۲۵ آبادی خالی از سکنه تقسیم بندی شده است.۱۲
شهرستان مریوان تا قبل از سال ۱۳۳۷ تحت عنوان «بخشداری مریوان» از بخشهای تابعه شهرستان سنندج بود. در آن زمان «کلاترزان، سروآباد و سرشیو» جزو حوزهٔ مریوان محسوب میشد. با انتزاع کلاترزان و سروآباد، هماکنون شهرستان مریوان دارای سه بخش «مرکزی، سرشیو و خاومیرآباد» است.
بخش مرکزی شهرستان به مرکزیت شهر مریوان دارای ۳ دهستان و ۷۴ آبادی، با ۶۶ آبادی دارای سکنه و ۸ آبادی خالی از سکنه میباشد. دهستانهای این بخش عبارتند از: «دهستان سرکُل به مرکزیت شهر کانیدینار، دهستان کوماسی به مرکزیت روستای پیرخضران و دهستان زریبار به مرکزیت روستای نی» مساحت این بخش حدود ۹۴۱ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۲۲٬۰۶۳ نفر میباشد.
بخش «سرشیو» به مرکزیت شهر «چناره» دارای ۲ دهستان و ۶۲ آبادی، با ۵۳ آبادی دارای سکنه و ۹ آبادی خالی از سکنه میباشد. دهستانهای این بخش عبارتند از: «سرشیو به مرکزیت شهر چناره و دهستان گلچیدر به مرکزیت روستای جانوره» مساحت این بخش حدود ۱۰۴۷ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۳۰٬۸۹۹ نفر میباشد.
بخش «خاومیرآباد» هم به مرکزیت روستای «بردهرشه» دارای ۱ دهستان به اسم «خاوومیرآباد» و تعداد ۴۰ آبادی، با ۳۲ آبادی دارای سکنه و ۸ آبادی خالی از سکنه میباشد. مساحت این بخش حدود ۳۳۸ کیلومترمربع و جمعیت آن تقریباً ۱۵٬۸۱۲ نفر میباشد.
